پژوهش دینی، بایسته ها و آسیب ها
متنی که اینک ملاحظه می شود، مصاحبه ای است که با خبرنگار خبرگزاری رسا در زمینه پژوهش دینی صورت گرفته است.
O : اگر وقت شریف اجازه بدهد، من پیرامون پژوهش دینی، بایسته ها و آسیب ها چند سئوال دارم. به عنوان سئوال اول بفرمایید، پژوهش در دوران فعلی چه ضرورتی دارد؟ j : پژوهش برای هر زمانی برای رشد علمی ضرورت دارد. پژوهش به دوران فعلی اختصاص ندارد. منتها نظر به این که حکومت دینی در ایران حاکم است، انتظار بیش تری است که در زمینه معارف دینی نظریات روزآمد و قانع کننده ای را برای نسل جوان و دنیا عرضه نماید. O : به نظر شما، مهم ترین آسیب های پژوهش دینی چیست؟ j : مهم ترین آسیب های پژوهش دینی را می توان این گونه بر شمرد: اولاً، بستر مناسبی برای عرضه دستاوردهای جدید علمی در علوم انسانی به خصوص معارف اسلامی وجود ندارد. هنوز تأکیدات مقام معظم رهبری و آیین نامه هایی که در زمینه نوآوری و نظریه پردازی و نقد است، اجرایی و نهادینه نشده است. هنوز تلقی برخی این است که نوآوری به خصوص در زمینه معارف دینی بدعت و مذموم است. تصور می شود، باید مسائل و مشکلات روز را حتماً در همان قالب های فکری و نظری مشهور گذشته پاسخ داد و اگر کسی تئوری و نظریه جدیدی ولو در چارچوب اصول و ضروریات دین و مذهب ارایه دهد، عین کفر و زندقه است. اگر پژوهش های دینی تنها عبارت باشد از شرح و حاشیه بر دیدگاه های مشهور گذشته که دیگر این پژوهش نیست. حوزه پژوهش کشف حقیقت است و بس. باید پژوهش های دینی به دستاوردهایی بیانجامد که علمی باشد. پژوهش علمی هم آن است که مقبولیت همگانی جهانی دارد. اگر ما در تحقیقات به نتایجی برسیم که فقط خودمان قبول داشته باشیم و اهل تحقیق در جامعه بشری را قانع نکند، آن نتایج نمی تواند علمی باشد. لذا باید هیچ خطوط قرمزی برای پژوهش و نوآوری و نظریه پردازی و نقد جز کشف حقیقت نباشد. معیار حقیقت و گزاره علمی هم این است که مقبولیت همگانی و جهانی داشته باشد. یک نظریه و دستاورد علمی در صورتی مقبولیت جهانی پیدا می کند که هیچ دلیل نقضی نداشته باشد و شواهد و مؤیداتی داشته باشد. ما در پژوهش علمی فقط باید تابع دلیل باشیم و بس. به قول معرف نحن ابناء الدلیل نمیل حیث یمیل؛ اما متأسفانه فضای طرح نظریات علمی وجود ندارد. اگر یک نظریه ای خلاف مشهور باشد، شبهه و باطل و محکوم شمرده می شود و با نظریه پرداز برخورد فیزیکی و اداری و مانند آن می شود. ثانیاً، پژوهش علمی در حوزه علوم انسانی به لحاظ آن که درآمدزا نیست، رغبتی به انجام آن چندان نیست برای این که یک پژوهش به نتایج نویی برسد، نیازمند صرف وقت و هزینه مادی است، اما هرگز به ازای آن وجه مناسبی پرداخته نمی شود. لذا هرکه می خواهد در این حوزه پژوهش کند، باید فکر درآمدزایی برای پژوهشش نداشته باشد. ثالثاً، به لحاظ بسته بودن فضای نوآوری و نظریه پردازی و نقد هنوز روش علمی تحقیق لااقل در حوزه علوم اسلامی منقح و کاربردی نشده است. معیارهای مشخصی وجود ندارد که چه چیزی نوآوری است و کدام نظریه است و کدام نقد صائب است. رابعاً، فضای مناسبی برای تبادل اطلاعات و بحث و نقد نیست. نیروهای پژوهشی مثل جزیره های جدا از هم هستند. هرکسی به صورت انفرادی مطالعه و تحقیق می کند. حتی در یک گروه آموزشی دانشگاهی یک شرایطی که افراد بیایند نظریاتشان را مطرح نمایند و به بحث و نقد بگذارند، نیست. حال آن که توقع است، هم افراد یک گروه آموزشی و هم گروه های آموزشی یک دانشکده و هم دانشگاه های داخل و هم خارج با هم تبادل علمی و گفتمان و تعامل علمی داشته باشند. اکنون شرایط به گونه ای است که گویا وظیفه استادان دانشگاه تدریس یک متون مشخص برای دانشجویان است و دانشجویان هم وظیفه دارند همان متون را حفظ و بعد فراموش کنند. شاید باور نکنید که یکی از مسئولان به اینجانب می گفت: وظیفه تو روخوانی کتاب برای دانشجویان است. حتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی. به من ایراد می گرفت که چرا نظریاتت را حتی برای دانشجویان ارشد و دکتری عرضه می کنی؟ می گفت: مگر با تو قرارداد بسته اند که نظریاتت را برای دانشجویان مطرح کنی؟ شما بفرمایید در چنین شرایطی پژوهش چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ اساس پژوهش نوآوری است. نوآوری هم یعنی آوردن یک نظریه ای که پیش تر نبوده است. یعنی شاذگویی و خلاف مشهور سخن گفتن. وقتی نوآوری و نظریه پردازی و نقد حتی در موضوعاتی که نه با اصول و ضروریات اسلام تصادم دارد و نه با اصول و ضروریات مذهب، ممنوع باشد، دیگر چه توقعی می توان داشت که پژوهش مجال و رونق مناسب پیدا کند؟ O : تحقیقات دینی باید دارای چه استانداردهایی باشد؟ J : به نظر من معیارها و استانداردهای هر پژوهشی اعم از دینی و غیر دینی همان معیارها و استانداردهایی است که برای یک معرفت علمی مطرح است، از این قرار: اولاً، معرفت علمی باید مقبولیت همگانی و جهانی داشته باشد. به گونه ای که اگر هر کسی با هر مذهبی تحقیق کند، به نتایج واحدی برسد. برای مثال اگر هر کسی آب را صد درجه حرارت دهد، به جوش می آید؛ چه او شیعه باشد یا سنی. مسلمان باشد یا ملحد. شرقی باشد یا غربی. معرفت دینی که حاصل تحقیقات دینی است، باید همین گونه باشد. ثانیاً، باید مورد نقض نداشته باشد. یعنی اگر یک نظریه ای داده شد، بر تمام موارد صادق باشد و بتوان تمام موارد را توجیه و تفسیر کند. اما اگر حتی یک مورد پیدا شود که آن را نتواند توجیه و تفسیر کند، آن نظریه و معرفت، علمی نیست. برای مثال، گفتیم که اگر قرآن فصاحت و بلاغت دارد، دیگر معنا ندارد، مفردات یا ترکیباتی از قرآن را برشماریم که معنای مراد آنها برای مخاطبان قرآن روشن نباشد. در اینجا یا باید گفت: قرآن فصاحت و بلاغت ندارد که نمی توان گفت، یا باید گفت، آن مواردی که ادعا می شود، مرادشان برای مخاطب روشن نیست، بی دلیل و باطل است. ثالثاً، معرفت علمی باید مؤید و شاهد داشته باشد. صرف طرح احتمال هیچ ارزش علمی ندارد. باید حداقل یک شاهد و مؤیدی برای آن پیدا شود تا ارزش طرح داشته باشد. برای مثال اگر گفتیم که برخی از آموزه های قرآنی تاریخی است و برای امروز بشر کارآمدی ندارد، کافی است که یک شاهد برای آن یاد کنیم تا علمیت داشته باشد. می توان شاهد آن را احکام برده داری یاد کرد که دیگر قابلیت اجرا ندارد. O : موضوع شناسی تا چه اندازه در هدفمند و راهبردی بودن تحقیق کمک می کند؟ j : به نظر می رسد، سه نوع تحقیق وجود دارد: متن محور، موضوع محور و مسئله محور. به این ترتیب می توان سئوال شما را این گونه تقریر کرد که شناخت زمینه های تحقیق تا چه اندازه اهمیت دارد؟ شناخت زمینه های تحقیق از این جهت اهمیت دارد که مانع تحقیقات تکراری می شود و از هدر رفت هزینه های مالی و انسانی جلوگیری به عمل می آید. باید بررسی کرد که چه متون و آثار و مقالاتی وجود دارد که نیازمند ترجمه و شرح یا نقد است. نیز چه موضوعاتی هست که اطلاعات لازم درباره آنها گردآوری و تألیف و عرضه نشده است. همچنین چه سئوالاتی هست که تاکنون پاسخ منقح و مناسبی پیدا نکرده است. O : موضوعات سطحی، دوباره کاری های علمی، عدم انتخاب دقیق موضوع، سطحی نگری، کاربردی نبودن و دور بودن از نیازهای جامعه و... است. به نظر شما، مشکلات اساسی پایان نامه نویسی به خصوص در رشته علوم قرآنی چیست؟ j : مشکلات را می توان این گونه برشمرد: اولاً، یک مرکز اطلاعات رسانی متمرکزی وجود ندارد که همه تحقیقات در آن گردآمده و معرفی شده باشد تا سابقه تحقیقات قابل دسترسی و شناسایی باشد و بتوان با شناسایی آنها از تکرار تحقیقات خودداری کرد. تمام مراکز اطلاع رسانی موجود اطلاعات ناقصی دارند و به روز نیستند. ثانیاً، دانشجویان و طلبه ها برای نوآوری و نقد و نظریه پردازی تربیت نمی شوند و حتی از آن جلوگیری به عمل می آید و لذا ناگزیرند که همان مطالب گذشتگان را در قالبی دیگر عرضه نمایند. ثالثاً، روش تحقیق علمی مناسب رشته های علوم اسلامی آموزش داده نمی شود و لذا تحقیقات روشمند نیست و نمی تواند نتایج نویی بر آنها مترتب باشد. رابعاً، استادان راهنما و مشاور چنان که باید خود اهل پژوهش و آشنای به روش تحقیق علمی نیستند یا به طور مستمر و فعال بر فعالیت پژوهشی دانشجویان و طلبه ها نظارت ندارند. O : چرا تحقیقات در زمینه علوم اسلامی کاربردی نیستند؟ J : تحقیقات علمی را می توان از یک لحاظ به دو دسته بنیادی و کاربردی تقسیم کرد: مراد از تحقیقات بنیادی آن است که تنها به گسترش مرزهای دانش می انجامد؛ بدون این که تأثیر مستقیمی در اصلاح جامعه داشته باشد و مقصود از تحقیقات کاربردی آن است که به منظور بهینه کردن وضعیت اجتماعی و عینی یک مؤسسه یا سازمان انجام می شود. در چنین تحقیقاتی لازم است، پژوهش گران با مؤسسات و سازمان هایی که مسائل و مشکلات عینی دارند، سر و کار پیدا کنند و تحقیقات خود را برای حل مسائل و مشکلات آنها به انجام برسانند. مشکل عدم کاربردی بودن تحقیقات در علوم اسلامی این است که: اولاً، میان پژوهش گران و مراکز آموزشی و دانشگاهی از یک سو و مؤسسات و سازمان های مسئله دار ارتباط مناسبی وجود ندارد. ثانیاً، انجام پژوهش کاربردی در گرو آشنایی با روش تحقیق میدانی و تجزیه و تحلیل های آماری و پرداختن به تحقیقات میدانی است؛ اما پژوهشگران حوزه علوم اسلامی نه با روش تحقیق میدانی آشنایی دارند و نه به کار تحقیق میدانی که پرزحمت است، اقبالی نشان می دهند. O : تا چه اندازه آسیب هایی نظیر عدم رعایت اخلاق حرفه ای پژوهش، شتاب زدگی در تحقیق و نظریه پردازی، مرعوب بیگانگان شدن(غرب زدگی)، آسیب های روش شناختی، خلط گستره علوم و روش آنها را جدی می دانید؟ لطفا توضیح بفرمائید؟ j : چنان که پیش تر گفته شد، این ها آسیب های جدی و جاری در تحقیقات اسلامی است. تا این مشکلات وجود دارد، انتظار رونق تحقیقات علمی در حوزه علوم اسلامی نمی توان داشت. باید تأکیدات مقام معظم رهبری را در زمینه آزاداندیشی و نظریه پردازی و نقد جدی گرفت. باید فرصت ها و محیط های سالم و ایمین و اخلاقی برای بحث های علمی و پژوهشی فراهم ساخت و تحقیقات را از حالت ایدئولوژیک و تعصب آلود اعم از غربی یا شرقی اش خارج نمود. اگر روش صحیح پژوهش آموزش داده شود و فضای مناسب بحث و نقد و نظریه پردازی و آزاداندیشی فراهم گردد، امید بهبودی تحقیقات دینی پدید خواهد آمد.